ثبت روایتهایی از دلدادگی به امام حسین (ع) در کتاب «فصل باران»
۰۷:۲۱ – ۰۳ شهريور ۱۴۰۳
کتاب «فصل باران» به کوشش مهدی قزلی روایتهایی از زندگی با امام حسین (ع) است، که در انتشارات سورهمهر به چاپ رسیده است.
در آستانه اربعین حسینی «فصل باران» که روایت ۳۲ نفر از اهالی ادب و فرهنگ از زندگی و عشق و گرهخوردن با امام حسین (ع) است، منتشر شده است. نویسندگان این اثر ارادت و نسبت خود با سید و سالار شهیدان در قالب کلمات برای مخاطب بازبگو کردهاند.
این کتاب روایتهای حسینی مهمانان برنامهای با همین نام در شبکه چهار سیماست، که مهدی قزلی طراحی و ساخت آن را بر عهده داشته است. او در مقدمه کتاب به این موضوع اشاره میکند که چطور با توافق مدیران شبکه چهار و با زحمت فراوان موفق شد در فراخوانی از تعدادی نویسنده و حتی مردم عادی دعوت کند تا دل نوشتهای درباره امام حسین (ع) بنویسند و پس از حضور در برابر دوربین آن را بخوانند. پس از تولید و پخش «فصل باران» و جلب استقبال عمومی، قزلی تصمیم میگیرد گیراترین و تاثیرگذارترین روایات را در قالب کتابی برای عاشقان حسین (ع) مکتوب و ماندگار کند.
در لیست کسانی که برای «فصل باران» نوشتهاند، اسامی آشنایی از جمله فائضه غفار حدادی، فریناز ربیعی، محمدرضا جوان آراسته، پرستوعلی عسگرنجاد، مجدالدین معلمی، محمد مهدی حاجی پروانه و رضا بایرامی دیده میشود.
در مقدمه کتاب میخوانیم:
«قبل از محرم بود. مسئول شبکه چهار صداوسیما زنگ زد و پیشنهاد داد برای یک برنامه درباره یاران و دشمنان امام حسین، به عنوان نویسنده همکاری کنم. توضیح دادم بعد از نوشتن کتاب قصه کربلا دیگر حرف آنچنانی برای مخاطب ندارم. کمی حال و احوال کردیم و خداحافظی. توی میدان هفتتیر تهران با خانواده میچرخیدیم برای خرید. حواسم از خرید و خانواده پرت شده بود به پیشنهاد. چند دقیقه بعد، زنگ زدم و گفتم چرا میخواهید از گذشته کار کنید؟ چرا فکر نکنیم با دغدغه و ادبیات امروز یک برنامه بسازیم؟ گفت پیشنهاد داری؟
گفتم بیا برای چهل شب از عاشورا تا اربعین، به چهل نفر بگوییم روایت خودشان را از مواجهه با امام حسین بنویسند؛ از روضه، از زیارت، از خاطرات، از دغدغه، از هرچه میخواهند.
چند دقیقه گپ زدیم و قبول کرد و قبول کردم که خودم برنامه را بسازم. وقتی قطع کردم، دیدم سر خیابان میرزای شیرازی هستم و خانواده را گم کردهام.
شروع کردن کارهای اینچنینی یک اینرسی و مقاومت سکونی دارد که آدم روزی ده بار به خودش بدوبیراه بگوید که زبانت را گاز میگرفتی و پیشنهاد نمیدادی! چارهای نداشتم. باید حرفی را که زده بودم، پی میگرفتم. نشستم لیست درست کردم. چهل از آن عددهایی است که برای کثرت به کار نمیرود؛ مثل صد و هزار. برای کمی و قلت هم استفاده نمیشود؛ مثل یک و دو. عددی است مخصوص کسانی که گرموسرد روزگار را چشیدهاند. وقتی به چهل فکر میکنی، ذهنت سنگینی نمیکند؛ ولی وقتی واردش میشوی، میبینی برای خودش یک پا صد است، حتی هزار.
تا نفر دهم و دوازدهم راحت جلو رفتم. بعد، افتادم به سوال کردن. تو بگو بیست! هرجا دیگر نمیکشیدم، توی دلم میگفتم: خودم هم هستم […]».
«فصل باران» با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه در ۲۷۴ صفحه با قیمت ۲۵۵ هزار تومان در بازار نشر موجود است.