اخبار گوناگون مدارس

مصطفی محقق داماد: مبادا بار دیگر موجب شرمندگی تاریخ شویم!

دیدار از نشست نیشابور، شکوه از یاد رفته گزارش می‌دهد:

مصطفی محقق داماد: مبادا بار دیگر موجب شرمندگی تاریخ شویم!
دیدارنیوز_مسعود پیوسته: نیشابور؛ شکوه از یاد رفته، عنوان نشستی بود که در کانون زبان پارسی بنیاد موقوفات افشار برگزار شد.عنوانی برای یکی از سلسله نشست‌های «عصر ایرانی» با مدیریت و میزبانی و همکاری محمود اسعدی، بنیانگذار طرح و برنامه‌ی «چهره‌های ماندگار» در دو دهه پیش؛ و مصطفی محقق داماد، رئیس بنیاد موقوفات افشار که مترصد «یادآوری شکوه نیشابور» بود.عصر ایرانی در فرم و مضمون، یادآور شب‌های بخارای علی دهباشی است.

شاید محمود اسعدی، استاد ارتباطات و مبتکر طرح و برنامه‌ی چهره‌های ماندگار که در طی ماندگاری و فعالیت آن برنامه‌ی پرمخاطب صدا و سیما تا ۱۵ سال پیش، توانست بیش از ۲۴۰ چهره‌ی ماندگار در حوزه‌های مختلف علمی، ادبی و هنری را به جامعه ایرانی معرفی کند که هم از این «چهره‌های مؤثر» قدردانی کرده باشد و هم موجب انگیزه بخشی برای نسل امروز شود، حالا و این سال‌ها که کلیت جامعه، اعم از چهره‌های ماندگار و غیرماندگار، در شرایط سختِ زیست در چهار حوزه‌ی فرهنگ و اقتصاد و اجتماع و سیاست اند و خستگی‌ها و بی انگیزشی‌ها دامنگیر کلیت جامعه ایرانی است، امیدوار است دغدغه‌مندان حوزه‌ی فرهنگ را در همین شرایط، متوجه سلسله نشست‌های «عصر ایرانی» اش کند و «ازیادرفته ها» را با دعوت از آگاهان و دلسوزان به عنوان «سخنران»، به بازنمایی و یادآوری سوژه‌ها از بنا تا بانی بپردازد.

مصطفی محقق داماد: مبادا بار دیگر موجب شرمندگی تاریخ شویم!

این بار، سوژه، نیشابور بود. از نیشابورِ تاریخ تا نیشابور امروز؛ و غبارروبی‌ی فراموشی از صورت و سیرت نیشابور و احیاء یاد دوباره اش. مراسم، رأس ساعت مقرر، یعنی چهار عصر شروع نشد. چهار و نیم شروع شد. صندلی‌های خالی‌ی آن سالن کوچکِ شاید یکصدنفره نیز، انگار گویای تمدید و تأکید موضوع نشست بود و از یاد رفتگی‌ی شکوه نیشابور.

مصطفی محقق داماد: مبادا بار دیگر موجب شرمندگی تاریخ شویم!

مصطفی محقق داماد به عنوان میزبان این نشست، به طرح یک مقدمه‌ی کوتاه بسنده کرد. به چرایی‌ی نگاه به تاریخ و نقد تاریخی.کلامش را با ذکر بیتی از سعدی آغاز کرد: «دو چیز مرد سفر را ز غم کند آزاد / علی الصباح نشابور و خفتن بغداد
اینجا جمع شده ایم تا از تاریخِ یکی از قطعات ایران زمین، یعنی نشابور گفتگو کنیم. اولین پرسش این است که تاریخ برای چه. نقد گذشتگان، چه ثمری دارد و برای چیست.

برخی نقد تاریخ می‌کنند مثل فرخی سیستانی که می‌گوید فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر/سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر 
حافظ هم همین طور می‌گوید: ما قصه سکندر و دارا نخوانده ایم / از ما به جز حکایت مهر و صفا مپرس

به نظرم برای داوری این دو مسیر، باید ببینیم هدف از نقل تاریخ چیست. اگر فردی که به تاریخ می‌پردازد، فقط بخواهد برای تفاخر و تکاثر بپردازد که این کار بدی است و قرآن هم این کار را انتقاد کرده. قرآن مجید، پیشنهادی کرده. البته به نظرم اعجاز قرآن در انتخاب واژه هاست. قرآن، واژه‌ای انتخاب کرده برای تاریخ که خیلی پیام دارد. آن هم کلمه‌ی «عبرت» است. این کلمه‌ی عبرت، از واژه‌ی عبور می‌آید. عبور یعنی گذرکردن، یعنی به تاریخ، به پشت سر نگاه کنید عبور کنید به جلو؛ و برای زندگی بهینه‌ی آینده از آن استفاده کنید. تاریخ وقتی مفید است که برای زندگی امروز و آینده‌ی من مفید باشد.

پیشنهاد مطالعه، کلیک کنید:  صنایع یزد ۲۵ میلیارد ریال برای ساخت فضاهای آموزشی استانمتقبل شدند

گاهی تاریخ برای انسان، موجب شرمندگی می‌شود. نام عظمت نیشابور با نام خواجه نظام الملک، قرین و عجین است. اگر می‌گوییم نیشابور تاریخی، بلافاصله خواجه نظام الملک به نظر می‌آید. این طور نیست. خیلی‌ها در این کشور یا جا‌های دیگر، تا به قدرت رسیدند، ظلم کردند فقط، یا بی عرضگی کردند. اما برخی، قدرتمندانی بودند که از قدرت شان برای توسعه ایران و فرهنگ ایران استفاده کردند. نمونه‌های خوبی داریم برای کار. این‌ها افتخارات ایران اند.

یکی اش دهقان زاده‌ای خراسانی به نام خواجه نظام الملک است. وقتی به قدرت رسید، همه‌ی وجودش را برای مدرسه صرف کرده. از نظامیه بغداد گرفته تا خراسان و نه فقط در نیشابور، جرجی زیدان می‌نویسد در تمام شهر‌های خراسان مدرسه ساخته. آن هم با چه سلیقه ای! آمده برای نیشابور، دیده عالمی اهل جوین است و استوانه‌ی علم و دانش آن روز. از بس که اذیتش کردند، رفته مکه و مدینه و آنجا درس می‌دهد. چون هم در مکه درس می‌داده و هم در مدینه، به او «امام الحرمین» می‌گفتند. خواجه نظام الملک، دیده که این امام الحرمین، از ایران مهاجرت کرده. اولین کاری که کرد برای آبادانی ایران، مهاجرین را برگرداند.

مدرسه‌ای در نیشابور ساخته به نام نظامیه و به امام الحرمین گفته که بفرمایید اینجا درس بدهید. او هم با کمال رغبت پذیرفت و وقتی فعالیت کرد در آن مدرسه، از آنجا غزالی درآمده. در آمل مازندران هم مدرسه ساخته و خیلی جا‌های دیگر، اما‌ای فضلا چه مزدی به او دادید! اینجاست که تاریخ شرمنده می‌شود. عده‌ای با نام دین و شعار‌های احمقانه‌ی جاهلانه‌ی دینی، تحت پوشش دین، کشتنش! این‌ها شرمندگی تاریخ است.»

محقق داماد، دو مثال دیگر هم از شرمندگی تاریخ می‌زند. یکی درباب ربع رشیدی‌ی رشیدالدین فضل الله، که ربع رشیدی اش، فقط مرکز آموزش نبود، بلکه خدمات جانبی هم داشته. رشیدالدین، برای علم آموزان، خوابگاه و رستوران و مرکز درمانی برای استادان هم فراهم کرده بوده، ولی نهایتا به جای قدردانی از او، با نگاه و تعصب جاهلانه‌ی حاکمیتِ وقت، محدود و محبوس و محاکمه اش کردند و محکوم به کفر و ارتدادش کردند و اعدامش کردند و دارایی او و خانواده اش را هم مصادره کردند و به غارت بردند و آن مرکز باشکوه فرهنگی را، ربع رشیدی را به آتش کشیدند و شرمندگی سوم تاریخ هم، دوره قاجار است و داستان امیرکبیر و دارالفنونش؛ و اینکه چرا نباید بگذاریم در ایران، توسعه اتفاق بیفتد.

پیشنهاد مطالعه، کلیک کنید:  جشن تکلیف

محقق داماد در پایان نطقش به تاریخ معاصر و حال حاضر ایران رسید و ادامه داد: «عبرت بگیریم، مبادا در عصر ما از جهل ما یک نفر استفاده کند و بر گرده‌ی ما سوار بشود و جلوی توسعه ایران زمین را بگیریم و به بهانه‌های دروغین و شیادی‌ها و فریب کاری‌های فریب کاران، موجب شرمندگی‌ی مجدد تاریخ شویم.»

مصطفی محقق داماد: مبادا بار دیگر موجب شرمندگی تاریخ شویم!

محمود اسعدی، سخنران بعدی بود که به تفصیل از «عصر ایرانی» و موضوع نشست گفت و اینکه بنا دارند هر ماه در سلسله برنامه‌های عصر ایرانی، سراغ یک استان یا شهری و چهره‌ای بروند که ارزش و اعتبار تأمل و مداقه را دارند و برای «یادآوری»‌ی سوژه‌های مورد نظر، برنامه‌هایی در کانون زبان پارسی بنیاد موقوفات افشار برگزار کنند.

او که صحبت می‌کرد، یاد سه شعار محوری این بنیاد افتادم. سه شعاری که گویا سرلوحه‌ی پندار و رفتار این بنیاد ارزشمند است. «تعمیم زبان فارسی»، «تحکیم وحدت ملی» و «حفظ تمامیت ارضی»؛ و جنس مجموعه برنامه‌های این تشکیلات فرهنگی، از طریق برنامه هایی، چون همین «عصر ایرانی» گویای همین روال و پندار بود.

اسعدی که خود، نیشابوری است و استاد و متخصص ارتباطات، ضمن اشاره به شرایط أسفبار اجتماعی، سیاسی ایران و جهان، و با توجه به رشته‌ی تخصصی اش گفت: «کلا ارتباط، مدار هستی و مجال تفکر است. ارتباط، یک نیاز اجتماعی است. تجلیل از بزرگان، نه فقط برای آن فرد است، بلکه بخاطر مردم است. آن هم در همین شرایط سخت، برگزاری چنین نشست‌هایی می‌تواند یک همآوایی و همراهی ایجاد کند و آستانه‌ی تحمل ما را در این مسائلی که درگیرش هستیم، بالا ببرد. عصر ایرانی، تلاش می‌کند با شناسایی و شناساندن بزرگان استان‌ها و شهرستان ها، تاریخ، تمدن و پیشینه‌ی عظیم آن شهرها، وحدت ملی را که استاد خیلی تأکید می‌کردند و همراهی مردم با همدیگر و شناسایی شان، تمهید کند و ان شاءالله این یک پایه و اساسی بشود که بزرگان خود را بیش از پیش بشناسیم و به آنان قدر بنهیم و از نظرات آن‌ها استفاده کنیم برای حل معضلات.»

او به نیشابور پرداخت و آن را یک نماد دانست و گفت: «نیشابور، نماد فرهنگ و تمدن و شکوه و عظمت کشور است. یادم می‌آید دکتر نصرالله پورجوادی در سال ۱۳۷۴ که ما نخستین کنگره‌ی جهانی عطار را در نیشابور برگزار کردیم و استاد جعفر شهیدی و دکتر قمشه‌ای و دکتر عبدالکریم سروش و ایشان (دکتر پورجوادی) و خیلی شخصیت‌های دیگر هم شرکت داشتند، ایشان وقتی وارد نیشابور شدند، در ایستگاه قطار به من گفتند که باید دور این نیشابور طواف کرد. فقط این نمادش خیام و عطار است. بزرگان بسیاری در اینجا آرمیده اند که در این باره دکتر شفیعی کدکنی در مقدمه و تصحیح کتاب تاریخ نیشابور اشاره کرده اند. من هم یک جا اشاره کرده ام به «خدمات و صدمات فیتز جرالد به خیام»، گفتم اگر خیام را فیتز جرالد هم معرفی نمی‌کرد، شاید ما آن مقبره را هم نمی‌ساختیم! آن نماد معنوی و معماری که خودش باعث شده که ما به خیام توجه کنیم.»

پیشنهاد مطالعه، کلیک کنید:  استفاده از تجربیات مدیریتی و ارائه راهکار‌های علمی، آموزشی وتربیتی

مدیر سلسله برنامه‌های عصر ایرانی، در ادامه در باره‌ی رسانه‌ها گفت و از میزان قدرت و آثارشان. این کارشناس ارتباطات گفت: «قدرت رسانه، قدرت اساسی است. ما رسانه را شاید دست کم گرفتیم، رسانه می‌تواند در شناسایی بزرگان و استفاده از نخبگان، بسیار مؤثر عمل کند که متأسفانه رسانه‌های امروز ما، بخصوص رسانه‌های رسمی، شاید چندان تأکیدی این کار ندارند و این انتقاد بزرگی است که نه نخبگان در تولید محتوا چندان نقشی دارند و نه در عرضه‌ی آنها. از این رسانه‌ها که می‌گوییم و جنگ رسانه ای، خب، کجا هستند؟ این نخبگان کجا هستند؟ ناچارم اعتراف کنم در خلال این چند سال که تلاش کردیم این بزرگان را بشناسانیم، بعضی جا‌ها نتیجه‌ی عکس داده! نمی‌خواهم گزافه گویی کنم در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی، اما تمام تلاشم این بوده و اساس اعتقاداتم این بوده که در این جهان فانی، هیچ چیزی با ارزش‌تر و والاتر از این نیست که شما زمینه‌ی رشد دیگری را فراهم کنید تا دیگری بپوید و ببالد و بر بام افلاک برآید.»

مصطفی محقق داماد: مبادا بار دیگر موجب شرمندگی تاریخ شویم!

او سپس از حضور استادان، دکتر محمد حسین حلیمی، استاد مسلم هنر‌های تجسمی، علی شیرازی و اسرافیل شیرچی از استادان بنام خوش نویسی و فاضل جمشیدی و هیأتی که از شهر تاریخی نیشابور آمدند و از اعضاء محترم شورای شهرنیشابور، دکتر نوروزیان و وفائیان و صادقی و استاد احمدآبادی دعوت عصر ایرانی را لبیک گفتند و به برنامه آمدند، سپاسگزاری کرد و ابراز امیدواری که این برنامه، مقدمه‌ای شود برای برنامه‌های میان فرهنگی‌ی بین المللی، مثل ایران و تاجیکستان و ایران و ازبکستان و بعدا هم با کشور‌های اروپایی و گسترش این جنس ارتباطات میان فرهنگی.

مصطفی محقق داماد: مبادا بار دیگر موجب شرمندگی تاریخ شویم!

از میان نام بردگان، برخی نیز در این برنامه عصر ایرانی به سخنرانی پرداختند.

مصطفی محقق داماد: مبادا بار دیگر موجب شرمندگی تاریخ شویم!

سهیل محمودی شاعر نیز در جمع سخنوران این محفل بود و چند رباعی خواند و یک جا هم در یک رباعی اش، خیام را روزآوری کرد و به تهران آورد:‌ای من‌ای کاش اهل میدان باشی / هم بزم نشابوری رندان باشی
جام از پی جام و باز جام از پی جام / خیام شبانه‌های تهران باشی

 

مصطفی محقق داماد: مبادا بار دیگر موجب شرمندگی تاریخ شویم!


Source link

نمایش بیشتر
باکویت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Banner
https://madaress.ir/sitemap_index.xml