اخبار گوناگون مدارس

محمود سریع القلم: دولت جدید امریکا یک فرصت طلایی برای ارتقاء قدرت اقتصادی ایران فراهم آورده است

 

محمود سریع القلم: دولت جدید امریکا یک فرصت طلایی برای ارتقاء قدرت اقتصادی ایران فراهم آورده است

 

دیدارنیوزـمسعود پیوسته:  یکی از دلچسب‌ترین نشست‌هایی که این سال‌ها در اینجا و آنجا شرکت کرده ام، نشستی بود که هفته‌ی گذشته در سی ام بهمن ماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. نشستی که هم موضوع و سوژه و هم مکان گردهمایی؛ و هم البته گویندگان این نشست، نسبت به هم متوازن بود و هم متناسب با سوژه‌ مورد تقدیر و پاسداشت، متنوع در رشته‌های مختلف علوم انسانی؛ و از دیگر سو، حاضرین در نشست هم که برخی به علت پرشدن سالن، ناگزیر و درعین حال با رغبت و شوق، «ایستاده» به سخنان کوتاه ۱۴ استاد و صاحب نظر در حوزه علوم انسانی گوش می‌دادند و به کلام و نگاه آخرینش، خودِ سوژه، دکتر محمود سریع القلم که نشست را مؤثرتر و دلچسب جلوه می‌داد.

آیین نکوداشت، با عنوان پاسداشت عقلانیت و توسعه بود و گرامیداشتِ نماد عقلانیت و توسعه در جامعه ایرانی، محمود سریع القلم، متخصص حوزه علوم انسانی که دهه‌ها نگاه و آثارش معطوف به همین عقلانیت و توسعه است؛ و «خانه اندیشمندان علوم انسانی» هم، شایسته‌ترین مکان برگزاری این مراسم. رسانه‌ها در طی هفته‌ گذشته، به خبر و فحوای نشست مورد نظر پرداخته اند. اینجا نگاهم به دوباره گویی‌ محتوای این نشست نیست، بلکه توجه به جوانب و نکته‌های آن است.

اینجا نیم نگاهی دارم به بیرونِ نسبتا تلخِ روتینِ نشست؛ و به درون این گردهمایی‌ سه چهار ساعته‌ شیرین و دلچسب و فرح بخش و امیدزای آن. عصر آن روز (سه شنبه، سی ام بهمن ماه) به قصد حضور و تهیه گزارش از آیین نکوداشت محمود سریع القلم که جامعیتِ همراه با عاملیت در شاخه‌های متنوع علوم انسانی را داراست، از منزل، راهی خانه اندیشمندان شدم. فرقی نمی‌کند که در کجای بالا یا پایین، یا شرق و غرب تهران باشی، در هرصورت، باید حواست به خودت باشد از همان درِ منزل، گام‌هایی که برمی داری، چه پیاده، چه سواره، چه میهمان و چه میزبان، هوشیار باشی و از خود، مراقبت چندجانبه کنی تا مبادا مثلا گوشی ات مورد سرقت واقع شود و لا به لای ماشین‌های عبوری‌ پرشتاب، بسلامت گذر کنی و موتوری‌های پشت سر در پیاده رو را به ناگزیر و موقتا «سارقِ بالقوه» بدانی تا زمانی که از کنارت بی خطر عبور کنند و تازه احساسِ نجات یافتگی کنی! و با این درجه از خوف و رجا، بالاخره خودت را به خانه‌ی امن اندیشمندان علوم انسانی برسانی و سرگرم شنیدن ایده آل‌های زیست عاقلانه و توسعه گرایانه شوی.

اتفاقا یکی از سخنرانان این مراسم، حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، وقتی پشت میکروفون قرار گرفت، همان ابتدا از چگونگی‌ آمدنش از دانشگاه به خانه اندیشمندان گفت و این که در این یک ساعت و خرده‌ای که در راه بودیم،  همین جور کلمات دکتر سریع القلم را تکرار می‌کردیم: «جلوی همدیگر نپیچید، اگر کسی به شما دشنام داد، تحمل کنید. اگر کسی حق شما را رعایت نکرد، سعی نکنید رفتار خشونت آمیز داشته باشید…»

این استاد دانشگاه درباره دکتر سریع القلم گفت: «داشتم به این فکر می‌کردم چرا ایشان، این قدر مخاطب وسیع، هم در بین دانشگاهیان و هم در بین مردم عادی دارند. به نظرم بخاطر سخن و توجه شان به مسائلی است که الان نیاز مفرط جامعه ما است.» یعنی دکتر سلیمی، مرور کوتاه کرد یکی از «سی گانه ها»‌ی متنوع استاد سریع القلم را. در واقع، فقط نگفت، بلکه اجرا هم کرد.

نشست‌های این خانه و خانه‌های دیگر و جا‌های دیگر، اغلب، به هرعلتی رأس ساعت مقرر شروع نمی‌شود؛ ولی آیین پاسداشت دکتر سریع القلم از سوی متولیان برگزاری نکوداشت، رأس ساعت برگزار شد. چرا؟ چون می‌دانستند و مخاطبان استاد سریع القلم هم می‌دانند که وی بر این باور است که: «قرار ساعت هشت، نباید هشت و یک دقیقه شود» و این را در طی جریان زندگی اش عمل کرده است، بنابراین، خوشبختانه، ساعت پنج عصر سه شنبه، سی ام بهمن ماه، پنج و یک دقیقه نشد! و رأس ساعت مقرر، در حالی که سالن اصلی خانه اندیشمندان، سرشار از جمعیت بود، مراسم پاسداشت آغاز شد.

علی اصغر قاسمی، رئیس خانه اندیشمندان علوم انسانی و یکی از متولیان برگزاری آیین نکوداشت «عقلانیت و توسعه» و  محمود سریع القلم، در همان شروع مراسم گفت: «آقای دکتر، سه سال مقاومت کردند که این مراسم نکوداشت را برای شان بگذاریم.»

حسن آقاجانی، متخصص قلب و عروق، با توجه به دو دهه آشنایی اش با سریع القلم و نگاه و رفتارش، سی گانه‌های این استاد برایش جلب توجه کرد که با بیانی ساده و همه فهم، زمینه‌های توسعه‌ی فردی و جمعی را از طریق این سی گانه‌های اثرگذار در بخش‌های مختلف بیان می‌کنند؛ و اینکه استاد، به فکت و عدد و رقم توجه دارند و برای حل مسائل داخل، پیشنهاد «اجماع نخبگان» را می‌دهند، نه به این معنا که با هم آشتی کنند و دیده بوسی، بلکه با ادله‌ی خود، در موافقت یا مخالفت برای حل مسأله بگویند.

برای حل مسائل مربوط به خارج هم، پیشنهاد «روابط متقابل» و «وابستگی متقابل» می‌دهند. خلاصه اینکه ایشان به «عقلانیت» بسیار بها می‌دهند به عنوان بزرگترین سرمایه‌ای که خداوند به انسان‌ها به ودیعت گذاشته است. اینکه حولِ عقلانیت، جامعه باید به تفاهم برسد. آنچه که در مقابل عقل قرار می‌گیرد، جهل نیست، بلکه توهم دانایی است.

جواد اطاعت، استاد علوم سیاسی، سریع القلم را «استادِ مؤلف» خواند و گفت: «سریع القلم، نخبه گراست. توده گرا نیست. واقعگراست. رئالیست است و در فرهنگ هم، متأثر از تالکوت پارسونز است.»

سید کاظم صدر، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: «شاید شخصیت و مقام علمی دکتر سریع القلم، در خارج از کشور، شناخته شده‌تر از داخل ایران باشد. وقتی ایشان در یکی از موارد، به سخنرانی در امریکا دعوت شدند، جایی که سخنرانی می‌کردند، شاید حدود سی دانشگاه و مرکز پژوهشی، سخنرانی ایشان را می‌شنیدند و از بحث شان می‌خواستند استفاده کنند. در امریکا، آقای کیسنجر تقاضاکرده از ایشان که بتواند از اطلاعات و نظرات شان استفاده کند.»

پیشنهاد مطالعه، کلیک کنید:  ۲۰ مدرسه غیردولتی در قزوین تاسیس شد

صدر در ادامه گفت: «ایران دوستی‌ دکتر سریع القلم، موجب شد که ایشان در ایران بمانند و مهاجرت نکنند. به نظرم گمشده‌ی ایشان از همان اول، حکمرانی بوده است و به دنبال یک نظام حکمرانی مطلوب بود. کمال مطلوبش در حکمرانی را در سیره و منش و علم و شخصیت امام موسی صدر می‌دید.»

حمیرا مشیرزاده، استاد دانشگاه گفت: موضوع ایران؛ و توسعه یافتگی ایران، همان طور که سایر دوستان گفتند، برای آقای دکتر همواره پراهمیت بوده است.

بحث‌های استاد سریع القلم با عقلانیت گره خورده است؛ نقش منش اجتماعی آدم ها. انواع منش‌ها برای استاد مهم است. چرا؟ بخاطر کارگزاری و عاملیت آدم ها، منش آدم‌ها برای سریع القلم مهم است. یعنی نقشی که کنشگر انسانی در تحولات می‌تواند داشته باشد.
استاد سریع القلم، از اساتید دغدغه‌مند علم سیاست و روابط بین الملل در ایران اند.»

ابراهیم شیخ، معاون وزارت صمت گفت: «آشنایی ام با دکتر سریع القلم در سال ۷۲ (سال‌های دانشجویی) برایم تأمل برانگیز بود. وقتی به استاد گفتم مایلم در محضرتان بیاموزم، گفتند بسیار خوب، شما برای ۲۵ سال آینده می‌خواهی چکار کنید و چکاره شوید. این‌ها را بنویسید و از زیر در به اتاقم بیندازید، من پس از دوهفته که متن شما را خواندم به شما خبر می‌دهم که چه کنید.الان، پنج سال از آن ۲۵ سال گذشت.

استاد سریع القلم می‌داند تفاوت ساعت هشت با هشت و یک دقیقه چیست. جمله‌ی معروف شان این است: «تقدیم به همه کسانی که تفاوت ساعت هشت با هشت و یک دقیقه را می‌دانند.» دو دهه است که در وزارت صمت، نظرمان به موضوعی جلب شده تحت عنوان «فرهنگ صنعتی».

یکی از چالش‌های اساسی ما در صنعتی نشدن یا دقیق‌تر بگوییم، کم صنعتی شدن ایران، در نبود «فرهنگ صنعتی» ماست. کار‌هایی انجام شده، مختصر و کوتاه و بریده بریده؛ ولی دکتر سریع القلم، به واسطه ویژگی ها، شاخص‌ها و عوامل متعددی که در رفتار ایشان است، یکی از ظهور و بروز‌های «فرهنگ صنعتی» کشور ما هستند. او شاخص‌های صنعتی را می‌داند.»

فایل‌های تصویری که از دانشجویان سریع القلم در سالن پخش می‌شود، یکی از دانشجویان از ویژگی سی گانه‌های استاد سریع القلم می‌گوید.دانشجویی دیگر می‌گوید او با عدد و رقم مأنوس است. استاد معتقد است که در حوزه روابط بین الملل، ارتباطات، تساهل می‌آورد. ایشان تأکید بر «قرارداد اجتماعی» دارند و اگر بنای نقد باشد، هم حاکمیت را نقد می‌کنند و هم مردم را.

حسین میرزایی، جامعه شناس از عقلانیت و توسعه یافتگی دکتر سریع القلم می‌گوید و از تواضعش که در مقدمات و تقدیمات کتاب‌های شان می‌نوشتند با دانشجویان همفکری شده و نوشته شده است.

او در وصف و ویژگی دکتر سریع القلم گفت: «من دانشجوی جامعه شناسی برایم شگقت انگیز بود از اینکه پیداکردم استادی را که تقاطع چند رشته است. علم سیاست، فرهنگ و جامعه شناسی، تاریخ؛ و اقتصاد سیاسی.

بخاطر همین ویژگی چندرشته‌ای و بین رشته‌ای بودن دکتر سریع القلم، برایم درس آموز بود؛ بنابراین از همان اول، شیفته و دلداده‌ی ایشان شدم. به نظرم بن مایه‌ی کار‌های پژوهشی دکتر سریع القلم، این دو اثر یعنی عقل و توسعه یافتگی که در سال ۷۲ منتشر شد و آن مبانی عشیره‌ای و فرهنگ سیاسی ایران است.

استاد، مرتب در نشست‌های داووس شرکت می‌کنند و به ایران که برمی گردند، عصاره‌ی آنچه که آنجا طرح شد را هم در اختیار افکارعمومی قرار می‌دهند که همه از آن استفاده کنند. یعنی این گونه زکات علم می‌دهند.

یکی دیگر از نکات جالب توجه، نشستی بود در وزارت خارجه با موضوع هوش مصنوعی، با رنگین کمانی از حضار که از قسمت‌های مختلف اقتصادی و صنعتی و فرهنگی در یک فضای سیصد چهارصدنفره حاضر بودند و ایشان از سیاست خارجی در عصر هوش مصنوعی سخن گفتند. خب، این یعنی بروزشدگی دیگر.»

میرزایی در پایان گفت: «کشوری که سریع القلم و سریع القلم دارد، نباید این طوری اداره شود. کفران نعمت است؛ و آدم کافر، کسی است که حق را بپوشاند.»
این جمله‌ی میرزایی، تشویق حضار را در پی داشت.

این جامعه شناس به موضوع فعالیت ادبی سریع القلم هم اشاره کرد و گفت: «ایشان برای مان سورپرایز هم دارند. قراراست همین امسال یا سال آینده، رمان شان به زبان انگلیسی منتشر شود.»

نوبت سخن، وقتی به مجتبی مقصودی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد، پژوهشگر علوم سیاسی و عضو انجمن مطالعات صلح ایران رسید، سریع القلم را از منظری متفاوت دید.

اینکه منتقدان، دکتر سریع القلم را چگونه می‌بینند. نگاهی به نقد‌هایی کرد که منتقدین نسبت به سریع القلم دارند. نقد‌ها را این گونه طبقه بندی کرد:

نقد پارادایمی: نقد‌هایی که به پارادایم‌های مطروحه از سوی دکتر سریع القلم مطرح شده، نظیر عقلانیت، نوسازی، بین الملل گرایی، خلق و تولید ثروت، محوریت نخبگان و نقش فرهنگ سیاسی در پروژه‌ی توسعه.

نقد روشی: بر روش شناسی استقرایی مبتنی بر فکت‌ها با گزاره‌های دقیق انتخابی که بر عناصر کمی و پوزیتیویستی تأکید دارد.

نقد محتوایی: کم توجهی به عدالت اجتماعی در فرآیند توسعه و عقلانیت، کم توجهی به نقش بیگانگان در عقب ماندگی کشورهایی، چون ایران، دلبستگی نظری ایشان به مبانی مکتب نوسازی، بی توجهی به اخلاق و معنویت؛ و جای خالی اخلاق و انسانیت در فرآیند توسعه در انتقادات محتوایی نسبت به آراء و آثار استاد سریع القلم مطرح می‌شود.

نقد الگویی: الگوها، مدل‌ها و نمونه‌های مطروحه در آثار استاد را مناسب ارزیابی نمی‌کنند. الگو‌های توسعه نخبه محور و حاکمیت محور به جای تکیه بر توسعه جامعه گرا را محل ایراد دیده؛ و هم‌چنین طرح نمونه‌های موفقی، چون اروپا و غرب و ژاپن و چین و مالزی را برنمی تابند و به الگو‌های موفق توسعه در صدر اسلام حوالت می‌دهند!

پیشنهاد مطالعه، کلیک کنید:  "گفت‌وگو" روشی برای وفاق ملی

نقد هستی شناسانه، معرفت شناسانه: جهان بینی و نوع فهم از جهان، زندگی، آینده و اهداف فردی، اجتماعی و ملی از سوی دکتر سریع القلم را برنمی تابند و آن را نسبت به جامعه و فرهنگ ایرانی بدبینانه ارزیابی می‌کنند؛ و در انتها، دکتر مقصودی به آخرین نوع نقد به آثار دکتر سریع القلم اشاره می‌کند و با این عنوان می‌گوید: «نقد حاصل از خوانشِ بد و نادرست: خوانش بد و انحرافی متون استاد، و بخشی نگری یا از روی سهو و یا عمد، موجب بدفهمی و کج فهمی اندیشه‌های دکتر سریع القلم شده است. برای اجتناب از ورود به این کژراهه باید آثار استاد را در قالب یک منظومه و مکتب فکری درک و تحلیل کرد. خوانشِ بخشی و جسته و گریخته، آفت نقد و بررسی آثار ایشان است.»

وی در بخشی دیگر از سخنانش به انواع رویکرد و ماهیت نقد‌ها پرداخت و تیتروار از عناوین شان نام برد:

نقد‌های اصلاحی و تکمیلی، نقد‌های خرده گیرانه و بهانه جویانه، نقد‌های عرض اندامی، نقد‌های تخریبی، نقد‌های تهدیدی و بالاخره نقد‌های ترکیبی که ترکیبی از همین نقد‌های پیش گفته است.

مسعود نیلی، اقتصاددان و مدرس بازنشسته دانشگاه، سخنران بعدی بود که گفت: «چون زمینه‌ی تخصصی ام با زمینه‌ی تخصصی جناب دکتر سریع القدم متفاوت است، به عنوان ناظر بیرونی، نظرم را می‌گویم. یکی اش بحث این است که برای توسعه، فقط بحث داشتن منابع زیرزمینی و انسانی مطرح نیست، درواقع عامل اصلی توسعه نیست، آن چیزی که کشور‌ها را در مسیر توسعه قرار داده، چیزی است به نام «یادگیری». اینکه متواضعانه از گذشته‌ی تاریخی خود بیاموزیم و هم دامنه‌ی این یادگیری را تا بیرون هم ببریم. یادگیری یی که وقتی گذشته‌ی خود را می‌بینیم و می‌آموزیم، به آن صفت بد یا خوب ندهیم و به یادگیری از بیرون که می‌رسیم، ایدیولوژیک و مرزبندی اش نکنیم. چه یادگیری از داخل و چه از بیرون را که عصاره‌ی یادگیری داخلی و خارجی اش می‌شود علم؛ و این ویژگی یادگیری را جناب دکتر سریع القلم دارند.

بحث دومم، در بحث اندیشه ورزی است در سطح عمومی؛ افراد محدودی در این زمینه فعالیت می‌کنند، جدای آن که فعالیت اکادمیکی دارند، سعی می‌کنند فرهنگ عمومی را نیز ارتقاء دهند. بحثم روی دیسیپلین در اندیشه ورزی است که آن را به پنج مورد دسته بندی کرده ام به عنوان یک نقطه شروع و باید تلاش کنیم که استمرارش دهیم؛ و این را هم بگویم که دکتر سریع القلم واجد همین ویژگی‌هایی اند در اندیشه ورزی که برمی شمرم. به نظرم آنانکه کنشگری فکری در جامعه دارند، باید این پنج ویژگی را داشته باشند.

یک اینکه، در موضوع اکادمیکِ خودشان نظر بدهند. روی هر موضوعی اظهارنظر نکنند. این که بگوید «نمی دانم»، این خیلی ضروری است. اگر بتوانیم «نمی دانم گفتن» را یک فرهنگ عمومی کنیم، خیلی خوب است.

دوم اینکه در استفاده از مطالب دیگران، بدقت ارجاع دهیم. حالا چه در نقدش و چه در تأییدش، ولی دقیق ذکرکند. این موضوعی است که شبانه روز از این رنج می‌کشم.

سوم اینکه، علم، یعنی آنچه که در دانشگاه‌های دنیا رایج است و تدریس می‌شود، به عنوان راهنمای خود استفاده کنند. حالا غیر این گفت، هرقدر بگوید منظورم این است، این دیگر علم نیست.

چهارم اینکه، واژه‌ی «نظریه پرداز» در کشور ما خیلی رایج است. به نظرم واژه‌ی درستی نیست. خیلی راحت هم از این واژه استفاده می‌شود. ما باید تلاش کنیم در حریم علم، متواضعانه حرکت کنیم. ما در سطح کشور، افرادی را داریم که حوزه تخصصی شان اصلا چیز دیگری است، تابه حال حتی یک مقاله در آن زمینه‌ای که قاطعانه اظهارنظر می‌کنند، ننوشته اند، هیچ کاری نکرده اند، ولی خیلی با شهامت در عرصه عمومی فعالیت می‌کنند؛ و بالاخره اینکه، بیش از آنکه پاسخ داشته باشند، سوال دارند. ما باید بیشتر سوال طرح کنیم تا بخواهیم پاسخ دهیم، تا این گونه عطش یادگیری و علم را بتوانیم نشان دهیم.»

محمدرضا ملکیان، کارآفرین که با لحنی طنزآلود و مطایبه آمیز در آیین پاسداشت دکتر سریع القلم، به عنوان یک فعال کارآفرین، خودش را در بین دانشگاهیان حاضر در نشست تنها دید، موجب ادخال سرور جمع حاضر شد و لبخند بر لب همه آورد، در بحث عقلانیت و عصبیت‌های ما ایرانیان؛ و روزآمدنشدن جامعه ایرانی و متوقف ماندنش در همان دویست سال پیش گفت: «آثار سی سال پیشِ روشنفکران ایرانی را دیده ایم، همچون کتاب جامعه شناسی خودمانی از حسن نراقی که نوشته بود چرا ما درمانده ایم، یا آقای حسن قاضی مرادی که کتاب استبداد در ایران یا پیرامون خودمداری ایرانیان و کار و فراغت ایرانیان را نوشته، یا آقای جمال هاشمی که کتاب بالندگی و بازندگی ایرانیان را نوشته و هم چنین خود دکتر سریع القلم که کتاب اقتدارگرایی ایرانیان در عهد قاجار و اقتدارگرایی ایرانیان در عهد پهلوی را نوشته اند، همه مشکل مان به خصلت ما ایرانی‌ها برمی گردد. چه در حکومت باشد، چه در خانواده‌ها باشد و در همه جا. در کتاب عقلانیت و توسعه یافتگی‌ی ایشان، آمده است که هفتاد درصد بدبختی‌های ما وابسته به خصلت ماست.

تا خصلت ایرانی تغییر پیدا نکند، گشایشی چه در اقتصاد و چه در اجتماع حاصل نخواهدشد. در همین کتاب می‌خوانیم که در منطقه خاورمیانه هستیم، استبداد تاریخی آمیخته شده با قشری گری دینی، همان که از کودکی به ما آموختند که باید تقدیرگرا بود، در مذمت دنیا به ما آموختند و با این جنس تربیت و آموزش، عملا «منِ خلاق» در ما مرد. آقای دکتر سریع القلم در کتاب عقلانیت و توسعه یافتگی می‌گویند مخرج مشترک دین و توسعه، عقلانیت است. من فکرمی کنم عملا آقای دکتر سریع القلم، «صنعت عقلانیت» را دارد در ما رواج می‌دهد.»

ملکیان از اثرپذیری اش از سی گانه‌های سریع القلم گفت و توضیح داد: «آن سی گانه‌های ایشان که بر من تأثیر گذاشته، فکرکنم آنچه که از جامعه‌ی پیامبرپسند، ما شنیده ایم، توصیفش در آن سی گانه‌های جناب آقای سریع القلم موجود است.»
پایان بخش آیین نکوداشت، سخنان خودِ سوژه‌ی نشست بود. استاد دکتر محمود سریع القلم، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران؛ و نائب رئیس مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، عضو هیأت علمی و استادتمامِ گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی؛ و مدرس مؤسسه پرسش.

پیشنهاد مطالعه، کلیک کنید:  مراکز مشاوره و انتخاب رشته در همه نقاط استان یزد مستقرشود

وی ابتدا از متولیان برگزاری این مراسم، هم چنین از سخنرانان و مدعوین این نشست سپاسگزاری کرد و بلافاصله سراغ موضوع «تغییر» و احساس ضرورت تغییر در جامعه ایرانی رفت و گفت: «داخل کشور، خیلی سفر می‌کنم و می‌بینم همه دنبال تغییرند و در انتظار یک تحول. متون توسعه به ما می‌گوید برای تغییر و تحول دو راه وجود دارد. یکی راه جامعه محور است و دیگری راه نخبگان محور.»

وی سپس نام سه کشور انگلستان، آلمان و فرانسه را برد که از طریق جامعه محوری، تحولات اساسی در این سه کشور رخ نمود. آن هم به این خاطر که جامعه، پیشتر از طریق کتابخوانی، باروری مدنی در آن حادث شده و به این درجه از آگاهی و روشنی رسیده بوده که طی دو قرن منجر به تغییر در این سه کشور شد؛ ولی در بقیه‌ی جهان و بدون استثناء و حتی در کشور امریکا، این نخبگان بودند که موجب تغییرات اساسی در کشور‌های شان شدند.

دکتر سریع القلم ادامه داد: «اگر ما ایرانیان اجازه دهیم که وقایع ما را تغییر دهد، که البته تاکنون تاریخ ما این گونه بوده، خب، ما خواهیم باخت.

شما ببینید، سفیر انگلستان می‌آید در ایران، نخست وزیر ایران را می‌بیند و می‌گوید که اعلی حضرت باید سوار ماشین شوند و بروند بندرعباس و از کشور خارج شوند! اگر می‌خواهیم که خود قائل و عامل به تغییر باشیم، اولا باید دانش مان زیاد شود، ثانیا باید تشکل داشته باشیم. آن سه کشور را که نام بردم که جامعه محورانه در آن‌ها تغییر ایجاد شد، همین دو ویژگی افزایشِ دانش و همین طور، تشکل را داشتند. من از سال ۱۳۷۰ به این سو تلاش کردم این دانش را به عنوان یک نفر در میان هزاران نفر دانشگاهی ایجاد کنم. به نظرم در کشور در چهار حوزه باید اتفاقات مهمی رخ دهد تا پنج سال آینده که از جریان توسعه عقب نمانیم.

نکته اول، یک بحث حقوقی است. تفکیک قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی. به تعبیر آیزا برلین، این تفکیک، مقدمه‌ی توسعه‌ی یک کشور است.

نکته دوم: در این نظام بین الملل موجود، هیچ کشوری نمی‌تواند رشد و توسعه پیداکند، مگراینکه با سه قدرت بزرگ دنیا (امریکا، چین و روسیه) رابطه‌ی نرمال داشته باشد.

نکته سوم: ورود در اقتصاد جهانی است. ما در حوزه‌ی سیاست، در همه جای دنیا، یک بخش خاکستری داریم. امریکا هم یک بخش خاکستری در سیاستش دارد، به رغم دمکراتیک بودنش. امریکا هم ده بیست درصد، یک بخش خاکستری در سیاستش دارد، منظورم از خاکستری، پوشیده بودن بخش‌هایی از سیاست این کشورهاست. روسیه، بخش خاکستری اش نود درصد است. چین، شصت درصدش خاکستری است. خاکستری بودن، در ذات سیاست است. اما در حوزه‌ی اقتصاد، کشور‌ها اگر شفاف نباشند، نمی‌توانند رشد کنند. سنگاپور در سیاست، شاید تا هفتاددرصد خاکستری است، ولی در اقتصاد، صد در صد شفاف است. مکزیک در هر دو حوزه‌ی سیاست و اقتصاد دارد بسرعت به سمت شفافیت حرکت می‌کند. چین کمونیست، براساس آن مشاهداتم در حوزه اقتصاد، تا نود درصد شفاف است. ژاپنی‌ها یک قرن پیش تصمیم گرفتند که در اقتصاد شفاف باشند.

هند، بیست سال است که در پی شفافیت اقتصاد خود است؛ و به همان تناسبی که در شفافیت اقتصادی می‌کوشد، به همان اندازه، مشروعیت و اعتماد و اعتبار داخلی و احترام بین المللی پیدا کرده؛ و نکته‌ی آخر و چهارم که یک بحث اندیشه‌ای است: مادامی که حاکمیت در کشور ما، مادامی که تمامی جناح‌های سیاسی در کشور ما به اجماع نرسند که مهم‌ترین هدف ملی ما ایرانیان «تولید ثروت» است، تاریخ چپ در ایران، این واژه‌ی بسیار مثبت را تخریب کرد. ایرانیان همواره در کریدور‌های بین المللی بوده اند، فقط چهار دهه است که این قدر به درون نگاه می‌کنیم. برای اینکه بتوانیم با سه قطب و قدرت اقتصادی دنیا رابطه برقرارکنیم، باید تولید ثروت کنیم. ثروت یعنی چه؟ یعنی اضافه بر هزینه‌های خود، درآمد و پس انداز داشته باشد.»

نویسنده‌ی کتاب عقلانیت و توسعه یافتگی، جزئی‌تر و مصداقی‌تر وارد مقوله‌ی ثروت سازی شد و ادامه داد: «اگر ما برسیم به روزانه دومیلیون بشکه نفت، فقط بقا خواهیم داشت، برای اینکه ایران بتواند به ثروت برسد، ساختار عمرانی خودش را بسط دهد، و مردم ایران با یک کیفیتی زندگی کنند با واقعیت‌هایی که اقتصاد این کشور دارد ما باید به مرز چهار تا پنج میلیون بشکه نفت صادرات برسیم، این را در میان مدت می‌گویم، امیدوارم با این توانایی‌هایی که در جوانان ایرانی موجود است، کشور ما از این خام فروشی پرهیز کند و در آینده‌ای نه چندان دور، وارد صحنه‌ی های تک و هوش مصنوعی دنیا شود و یکی از هاپ‌های مهم جهانی. اما برای کوتاه یا میان مدت، که کشور خودش را انطباق دهد با شرایط داخلی و بین المللی، نیاز به تولید نفت در حد چهار الی پنج میلیون بشکه داریم؛ و این کار معنی اش این است که ایران باید با سه قطب جهانی، کار نزدیک کند. با آن اطلاعاتی که دارم، بخصوص در این دو ماه اخیر در کنفرانس‌هایی که شرکت کردم، به نظرم دولت جدید امریکا یک فرصت طلایی برای ارتقاء قدرت اقتصادی ایران فراهم آورده و من امیدوارم دستگاه دیپلماسی کشور و تشخیص حاکمیت، به قدری باشد که ما هرچه سریع‌تر باید بتوانیم اختلافات خود را با دنیا حل کنیم و بتوانیم وارد صحنه‌ای شویم که به ثروت کشور اضافه کنیم.»

 


Source link

نمایش بیشتر
باکویت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
Banner
https://madaress.ir/sitemap_index.xml