بازار اتوموبیل برقی در تاجیکستان/ چرا ایلان ماسک از ترامپ حمایت کرد؟
دیدارنیوز: شهاب الدین فرخیار، تحلیلگر مسائل آسیای مرکزی درباره اتوموبیل های برقی در تاجیکستان گزارشی نوشته است که می خوانید.
در گزارش او آمده است:
گمان نمیکردم استفاده از اتوموبیل برقی به عمر مانده من قد بدهد و در دوران زندگانی خود شخصا آن را به عنوان وسیله نقلیه شخصی تجربه کنم، اما اکنون چند ماهی میشود که یک ماشین برقی چینی خریدهام. آن گمان از آنجا میآمد که مردم جهان اتوموبیل برقی را با تسلا میشناختند و نرخهای نجومیاش، اما حالا چینیها چنان غوغایی به پا کردهاند که اروپا به وحشت افتاده و تعرفه های ۴۰ درصدی برای واردات خودروهای برقی چینی مقرر کردند.
در حالی که این تعرفه برای ایلان ماسک و دار و دسته اش تنها ۹ درصد است و بعید نیست یکی از دلایلی که ماسک را به حمایت از ترامپ در انتخابات آمریکا کشاند، همین موضوع بوده باشد و ایلان ماسک امیدوار است ترامپ کاری مشابه اروپایی ها برای نجات تسلا انجام دهد که اگر شرایط همانگونه که در اروپا پیش میرود در آمریکا هم پیش رود کار تسلا با مشکل مواجه شود.
با همه این احوال نرخ خودروهای برقی چینی نسبت به خودروهای برقی آمریکایی چنان پایین است که خریداران اروپایی حتی با تعرفه های بالایی که دولت هایشان به این ماشینها بسته اند همچنان در صف خرید ایستادهاند و نوبتهای خرید حالا از چند هفته انتظار به چند ماه رسیده است.
این موضوع در مورد آمریکا هم صدق میکند و بعید است قول تعرفههای ۳۰ و ۴۰ درصدی ترامپ هم بتواند تأثیری بر بازار فروش آن در آمریکا بگذارد، مگر آن که سخن از تعرفههای ۱۰۰ درصدی و بالاتر به میان آید که آن داستان دیگری است. شاید دلیل استقبال از خودروهای برقی چنان بدیهی باشد که نیاز به توضیح نداشته باشد که بگوییم نرخهای بالای سوخت اولین و مهمترین دلیل توسعه خودروهای برقی در جهان است.
آنچه در این میان باید به نرخ نجومی بنزین در بسیاری از کشورها و گرانی آن نسبت به برق افزود ظهور یکباره و ناگهانی خودروهای برقی ارزان چینی در این دو سال گذشته است که علاوه بر ارزانی، کارایی و کارآمدی خود را نیز ثابت کردهاند و به همین دلیل جایی برای تردید در میان خریداران باقی نگذاشته اند.
به عنوان نمونه در تاجیکستان با درآمد سرانهی حدود ۱۰۰۰ دلار و نرخ بنزین حدود ۱ دلار، ماشین برقی مانند نعمتی است که ناگهان از آسمان فرود آمده باشد و طبیعی است که مردم در وهله اول به مزیت اقتصادی آن میاندیشند نه مزایای بسیار زیاد دیگر آن که باید در جای دیگری به آن پرداخت.
ماجرای این ماشینها از دو سال پیش شروع شد. در آن هنگام دولت تاجیکستان تاکسی داران را به خرید آن تشویق کرد و تعرفهی گمرکی را برداشت. با وجود تردیدهای اولیه و باتریهای که فقط ۳۰۰ کیلومتر ذخیره شارژشان بود، خیلی مناسب به نظر نمیرسید، اما برخلاف انتظار خیلی زود شمار این تاکسی ها رو به فزونی گذاشت و شایعات پر سر و صدای نخستین درباره مشکلات مربوط به از کار افتادن باتری ها یا گنجایش محدود آنها و یا نبود امکانات شارژ در مسیرهای داخل و خارج شهر و یا حتی نبودن تعمیرکار متخصص به فراموشی سپرده شد و برخی تاکسیداران در کمتر از ۱ سال هزینه تاکسیهای ۱۰ یا ۱۲ هزار دلاری خود را درآوردند و از شر بنزین لیتری ۱ دلار خلاص شدند.
این در حالی بود که آنها مجبور بودند از دستگاههای شارژی استفاده کنند که هر کیلووات ساعت را تقریبا کمی بیش از یک دهم نرخ هر لیتر بنزین محاسبه میکند و گرنه کسانی که امکانات شارژ در خانه را دارند این مبلغ برای آنها به نصف کاهش مییابد. در همین حال چینی ها نیز به همین ماشینهای سواری مناسب تاکسی قناعت نکردند و در سال ۲۰۲۴ مدلهای مختلف جدیدی با طرحهای زیبا و بهویژه شاسی بلندهای واهمهناک (اصطلاحی جالب برای بیان هر چیز اشرافی در تاجیکستان) هم عرضه کردند و حتی فولکس واگن های برقی چینی هم در خیابانهای شهرهای مختلف به جولان درآمدند. در همین مدت کوتاه چینیها توانستند قدرت باتری ماشینهای برقی را به ۴۰۰ کیلومتر و بیشتر برسانند و ماشینی که من ۳ ماه پیش خریدم حالا ظرفیت شارژ باتری آن ۵۰۱ کیلومتر است و ماشینهای دیگری نیز به بازار آمدهاند که ظرفیتی بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر دارند.
همزمان با این تحولات فنی از سوی ماشین سازهای چینی، دولت تاجیکستان نیز با حمایت از صاحبان کسب و کار امکان نصب دستگاه های شارژ را در گوشه و کنار کشور فراهم آورد و بسیاری از پمپ بنزین ها در حال حاضر در کنار پمپ های بنزین خود دستگاه شارژرهایی که شبیه پمپ های بنزین هستند نیز جایگذاری کرده اند و بهطورکلی مشکلی به نام شارژ باتری خودروهای برقی دیگر وجود ندارد. کار استقبال از اتوموبیلهای برقی اکنون چنان بالا گرفته است که تولید کنندگان چینی توان پاسخگویی به تقاضای بازار در همین تاجیکستان هم مرز چین را هم ندارند و نمیتوانند به سیل افزایش درخواستها پاسخ بدهند، با این حال تا همین جای کار هم این تحول بزرگ باعث شده است تا نرخ خودروهای بنزینی به شکل آشکار و ملموسی تا ۳۰ درصد در بازار سقوط کند و شهروندان دیگر میل چندانی به خرید خودروهای بنزینی از خود نشان نمیدهند.
تنها نکتهای که باعث میشود بازار خودروهای بنزینی به یک باره سقوط نکند و با بحران جدی مواجه نشود شاید همین معادله عدم توازن میان عرضه و تقاضا باشد که برای خرید ماشین برقی باید چند ماه در صف انتظار ماند و گرنه تقریبا هیچ انگیزهای برای خریدن خودروهای بنزینی باقی نمیماند مگر احتمالا نرخ های بسیار ارزان آنها پس از سقوط که بتواند جبران نرخ های بالای بنزین را بکند و بعید نیست که در آیندهای نه چندان دور شاهد آن باشیم.
گذشته از صرفه اقتصادی، راحتی و مدرن بودن این خودروها به همراه قدرت و سرعت مناسب و امکانات و تجهیزات به روز مزید بر علت شده است بهطوری که این خودروها با آن صفحه نمایش کامپیوتری و چراغهای الای دی و فضاهای بزرگ جادار بسیار به حس زندگی در عصر هوش مصنوعی نزدیکتر است تا خودروهای بنزینی که هم دود میکنند و هم پیچیدگی ساختار مکانیکی بجا مانده از اواخر قرن نوزدهم دارند.
همه این مطالب را نوشتم که در پایان روضه ایران مظلوم خودمان را بخوانم که این روزها با هزاران مشکل ریز و درشت مواجه است و کارش از بی کفایتی حاکمان به قطع برق در پائیز هم کشیده است و از آن طرف در خبرها خواندم همان معدود و محدود خودروهای برقی که وارد ایران شده سر و صدای تاکسیداران را در آورده است که به اندازهی کافی جایگاه شارژ وجود ندارد و اصولا از نظر قیمت مزیتی بر بنزین لیتری ۴ سنتی ندارند.
یعنی در کشوری که میشود با یک دلار ۲۵ لیتر بنزین خرید چرا باید دنبال جایگاه شارژ برای ماشین برقی بود، که دست کم یک ساعت از وقت آدم را هم میگیرد؟ و چه بسا هزینه بیشتری هم نسبت به بنزین ۴ سنتی دارد؛ و از آن بالاتر در مقایسه با خودروهای بنزینی تولید داخل هزینه خرید خودرو برقی را هم به اجبار بر خریدار آوار میکند.
قصد من آن نیست که این موضوع را بهانه کنم که در این ۴۶ سال کارنامه حکومت چه بوده است که همه میدانند کار از این حرفها گذشته است، اما آیا در آن دستگاه عریض و طویل حکومتی کسی پیدا نمیشود که تحولات جهان را در زمینه توسعه ماشین های برقی در همین چند سال اخیر رصد کند و بگوید آقایان یا خانم ها اگر از همین دو سال پیش به جای این یک میلیون ماشین بنزینی تولید داخلی که این همه درباره اش حرف و سخن وجود دارد، شما سالی یک میلیون ماشین برقی میساختید یا وارد میکردید و خودروهای بنزینی موجود را هم تا آن هنگام که بساط ماشینهای بنزینی را کامل برچینید، گازی میکردید و هزینهی گاز سوز کردن آنها را هم میپرداختید.
الان به جای مازوت میتوانستید از همین بنزین داخلی برای نیروگاههای برق استفاده کنید و با یک تیر ۷ یا ۸ نشان بزنید که کوچکترین آن حل مشکل برق بود و گرنه هوای پاک و تقویت بنیه اقتصادی و خارج نشدن ارز برای خرید بنزین و عقب زدن تحریم ها فقط بخشی از دست آوردهای این اقدام میتوانست باشد و جدای از همه این مزیتها بیایید اصلا روزی را تصور کنیم که فقط راننده تاکسیهای ما به اندازه راننده تاکسیهای شهر دوشنبه در همین دو سال گذشته خوشحال و آسوده خیال باشند و احساس کنند تحولی در زندگیشان رخ داده است و میتوانند به آینده امیدوار باشند.
Source link