آقای رئیسجمهور! از «وفاق» تا «فراق» راهی نیست
دیدارنیوز-محمد جعفری*: شاید بسیاری از اهالی اردوگاه اصولگرایی در بحبوحه زمانی که با اسم رمز «دولت سوم روحانی» و «دولت سوم خاتمی» مشغول نواختن و هجمه به تنها کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری چهاردهم بودند، حتی تصورش را نمیکردند که مسعود پزشکیان با تهییج و انگیزش طیف هواخواهان رقیب سنتی و البته حضور دقیقه نودی طیفهای قابل توجهی از مردم رویگردان از صندوق رای در انتخابات-حتی به رغم عدم همراهی نیمی از واجدین شرایط مشارکت در انتخابات-، راهی پاستور شود.
با این حال اما به محض حضور کاندیدای مورد حمایت جبهه اصلاحات در پاستور، ورق سیاستورزی این طیف برگشت و با استقبال از رویکرد اعلامی رئیس جمهور جدید، مبنی بر همگرایی و سازواری در دولت چهاردهم، تحت عنوان «وفاق» به صرافت ابقا یا انتصاب نیروهای تراز منتسب به خود در کرسیهای مدیریتی جدید افتادند.
این روند در قدم نخست با واکنش طیف حامیان رئیس جمهور همراه شده و واکنش جوانان و فعالینی را در پی داشت که در اوج کسادی بازار سیاستورزی و فعالیت میدانی در این عرصه، ردای کنشگری ستادی بر تن کرده و با بالا زدن آستین همت خود، ناممکنی را به ممکن بدل کردند که به مخیله کمتر کسی تا پیش از آن میگنجید.
صرف نظر از روندی که در پروسه انتخاب اعضای کابینه چهاردهم در چارچوب فعالیت شورای راهبردی طی شد در نهایت، شاهد انتخاب چهرههایی در ترکیب دولت جدید بودیم که هر بار بیش از قبل، طیف حامیان رئیسجمهور پزشکیان را شگفتزده، خشمگین و البته دچار سرخوردگی میکرد. در این بینابین، شاید توجیه و تحلیل شماری از ناظران و کارشناسان سپهر سیاست در ایران، این بود که فرضا در فقره انتخاب وزیر کشور، اگرچه انتخاب فردی چون سردار اسکندر مومنی با آن سبقه و مشی آشکار سیاسی و نظامی، فرسنگها با معیارها، دغدغهها و اساسا با کف مطالبات حامیان دولت همگن نیست اما، میتوان با اغماض، اینگونه به چنین انتخابهایی نگریست که اگر چنانچه امروز، سعید جلیلی سکاندار دولت چهاردهم بود، دست به چه انتخابهایی در مسندهایی اینچنین میزد؟ نگاهی که در اوایل روی کار آمدن دولت جدید و مشخصا در یکصد روز نخست فعالیت آن، شاید تا حدی اقناعگر و به عبارت دقیقتر؛ توجیه کننده مناسبات مورد اشاره از حیث به فال نیک گرفتن عدم حضور تندروها در قوه اجرایی کشور بود اما در حال حاضر و با فروکش کردن تب پساانتخابات در عرصه سیاست در ایران، ظاهرا دیگر کارکردی در میان طیف حامیان دولت نداشته و عمدتا با تداوم آن روند، شاهد واکنش منفی، توام با سرخوردگی در این طیف هستیم.
با این همه به نظر میرسد که روند مورد اشاره در دولت چهاردهم به نوعی تشدید شده و در ماهعسلی که حتی در باور خود تندروها نیز تا پیش از نمیگنجیده، شاهد حضور چهرهها و نیروهای مختلف از طیف رادیکال جناح اصولگرا و مشخصا نیروهای منتسب به جبهه پایداری در بدنه دولت جدید هستیم.
به هر ترتیب، گویا چنین رویکردی، نه تنها رنگی از وفاق به بوم سیاست داخلی در ایران نبخشیده که اتفاقا، طیف تندرو و رادیکال جریان راست را نیز متوقعتر، مطالبهگرتر و همهچیزخواهتر کرده است. جریانی که تا همین چندی پیش در میان جولان سه ساله دولت ابراهیم رئیسی به طیف منتقدین خود و جریان مقابل، حتی اجازه تردد در حیاط دولت را هم نمیدادند. همین جریان، امروز به برکت کلیدواژه «وفاق»، صاحب کرسیهایی در دولت چهاردهم شدهاند که چه بسا اگر امروز، دولت سعید جلیلی در پاستور نشسته بود، چنین فضایی را در خواب شیرین خود نیز نمیدیدند!
وفاق در آینه ارگانهای رسانهای اردوگاه راست!
به عنوان نمونه؛ روزنامه جوان، منتسب به سپاه پاسداران، همین چندی پیش در مقالهای با اشاره به شعار «دولت وفاق» مسعود پزشکیان از قول عباسی، نماینده کرج که تنها با ۷.۵۷ درصد آرا واجدین شرایط شرکت در انتخابات در این حوزه انتخابیه وارد بهارستان شده، آورده؛ «متأسفانه اصلاً در انتصابها نگاه نمیشود که فرد مورد نظر در گذشته کارش را درست انجام داده یا نه و رضایتی از کار او وجود دارد یا نه، فقط اینجا بحث این است که این گزینه از ما هست یا نیست، مطرح است. حتی بدتر اینکه گویا یک قانون نانوشته وجود دارد که در تمام انتصابات فردی که منصوب میشود حتماً باید جزو فعالان فتنه باشد و گویا برای حضور در فتنههایی که ما علیه نظام داشتیم امتیاز مثبت حساب میشود!»
همچنین روزنامه فرهیختگان، منتسب به دانشگاه آزاد نیز در مرقومهای، عنوان کرده؛ «عمده نقدهایی که به این انتصاب وارد میشود، متوجه افرادی است که با وجود سوابق امنیتی یا واکنشهای تندوتیزی که در جریان ناآرامیها در 1401 و 88 داشتند، در دولت منصوب شدهاند. نکته جالب توجه ماجرا آنجاست که در میان اظهارنظرهای برخی از این چهرهها، شواهدی مبنیبراینکه از مواضع خود عقبنشینی کرده باشند، دیده نمیشود».
روزنامه تندروی کیهان، دیگر مرجع رسانهای طیف رادیکال در مقالهای تحت عنوان «تقسیم پست بین حامیان آشوب با نعل وارونه وفاق ملی»، اشاره کرده؛ «مسعود پزشکیان با نگاهی کوتاه به دولتهای پیش از خود میتواند مسیر آینده دولت چهاردهم را مشخص سازد. حاشیههای بیپایان و مضر دولت اصلاحات، ناکارآمدی و سوءمدیریت دولت روحانی و در مقابل آن سه سال فعالیت امیرکبیروار شهید رئیسی در برابر چشمان پزشکیان قرار دارد. بدون شک انتصابات افراد مسئله دار نه تنها کمکی به توسعه و پیشرفت مدنظر پزشکیان، سند چشمانداز و برنامه هفتم توسعه نمیکند که دولت را در چاه ویل حاشیههایی خواهد انداخت که در طی 4 سال در برابر دیدگان ملت ایران قرار دارد.»
آذر منصوری: دخالت بیسابقه مخالفان پزشکیان در عزل و نصبها، نامش وفاق نیست
همچنین برای اشاره به مواضع برخی از منتقدین رویکرد مورد اشاره، میتوان موضع اخیر آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات و دبیرکل حزب اتحاد ملت را یادآور شد که در توئیتی، نوشته؛ «فشار مخالفان رئيس جمهور براى عدم تغيير در سياست گذارىها و اصلاح رويكردها و ساختارها و دخالت بىسابقه آنها در عزل و نصب ها، نه تنها نامش وفاق نيست، بلكه اين پيام روشن را به جامعه معترض، مردد و نااميد از صندوق رأى و انتخابات مى دهد كه رأى شما منشأ تغيير و اصلاح نيست. نتيجه؟!»
سعید حجاریان: اگر «وفاقی» صورت بگیرد از معبر «مصلحت» میگذرد
سعید حجاریان، تئورسین و فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در گفتگویی با «شرق» به تبیین مفهوم وفاق در مناسبات کنونی سیاست در ایران پرداخته و یادآور شده؛ «باید این سؤال را پیش بکشیم که وفاقی که الان مطرح شده است، میان چه ناحیهای انجام شده یا در واقع طرفین عقد چه کسانی بوده یا هستند؟ آیا عقد در بالا (ساخت قدرت) رخ داده است؟ میان پایینیها (جامعه) بوده؟ یا بین پایین (جامعه) و بالا (دولت) اتفاق افتاده است؟ آن چیزی که از مقدمات و نتیجه انتخابات استنباط میشود و دستکم بخشهایی بر آن اصرار میورزند، این است که وفاق میان بالاییها بوده است. البته بخشی از پایینیها، یعنی رأیدهندهها هم این فرایند را تسهیل کردند، ولی به هر حال بخش زیادی در انتخابات شرکت نکردند.»
این فعال سیاسی، همچنین در ادامه، تاکید کرده؛ «در کشور ما که هنوز قانون معنای محصلی ندارد، وفاق از طریق قرارداد بلاموضوع است و من این خلأ سیاسی-گفتمانی را هم در حاکمیت میبینم و هم در بخشهایی از اصلاحطلبان. پس نتیجه میگیریم که سخنگفتن از «وفاق ملی» از مجرای قرارداد زودهنگام و شاید بلاوجه باشد و اگر وفاقی صورت بگیرد، از معبر «مصلحت» میگذرد و حداکثر آن فایدهگرایی یا شاید هم مصلحتگرایی خواهد بود. دولت آقای پزشکیان موزاییک جریانها و نحلههاست که به «وفاق» ترجمهاش میکنند. در این ترکیب موزاییکی همه سهیم شدهاند و حرف کسانی که میگویند دیگر نباید مخالفت و انتقادی وجود داشته باشد، ناظر به این موضوع است. در اینجا ولی یک بیتوجهی صورت گرفته است و آن اینکه دولت بدون پروژه و راهبرد نمیتواند کارش را پیش ببرد زیرا حتی نیروهای درونش یکدیگر را خنثی میکنند».
سخنگوی جبهه اصلاحات: وفاق، جاده یکطرفه نیست!
جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات، دیگر فعال سیاسی اصلاحطلبی است که به میزان تحقق شعار «وفاق» در دولت چهاردهم پرداخته و در گفتگویی با «امتداد»، تصریح کرده؛ «هیچ تغییر رویکردی در درون حاکمیت، خصوصا در حوزههای امنیتی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی شاهد نبودیم. پس از آن که دولت پزشکیان شعار وفاق سر داده و اکثریت وزرای آن نیز از جریان رقیب انتخاب شد، ما شاهد حداقل تحقق یکی از شعارهای ایشان-که رفع فیلترینگ بود-نبودیم، هیچ؛ بلکه قانون عفاف و حجاب نیز توسط مجلس تصویب شد».
این فعال سیاسی، همچنین اضافه کرده؛ «وفاق، تنها یک جاده یک طرفه نبوده و اینگونه نیست که مردم، حق تعیین سرنوشت را صرفا به شکل نمادین و تنها با شرکت در انتخابات ببیند. وفاق به این معنی نیست که نیروهای جریان پیروز، حق حضور در دولت را نداشته باشند. اگر انتظار داشته باشیم که وفاق، صرفا در قوه مجریه و آن هم با به کارگیری جریان رقیب تحقق پیدا کند، اساسا آب در هاون کوبیدن است. اگر همین حالا، همین کابینه در معرض رای مردم قرار میگرفت، مسعود پزشکیان قطعا موفق به پیروزی در انتخابات نمیشد.»
عباس عبدی: وفاق با سرعت به قهقرا میرود؟
همچنین، عباس عبدی از چهرههای سیاسی و رسانهای برجسته اصلاحطلبان در مرقومهای به «وفاق» و مقدمات لازم برای تحقق آن پرداخته و اظهار داشته؛ «اگر مساله فیلترینگ، زنان، روابط خارجی، گزینشها، صدا و سیما و… بهبود نیابد، هیچ اتفاق مثبتی نه تنها رخ نمیدهد، بلکه وفاق با جامعه شکست قطعی میخورد و هنگامی که چنین شد، وفاق درون ساختاری نیز با سرعت به قهقرا خواهد رفت و اصولا فرصتی برای حل مسائل اقتصادی و ناترازیهای آن نخواهد رسید».
از بایستههای مورد توجه در خصوص مسئله وفاق در ساحت کنونی سیاست در ایران، لزوم حصول به یک معنی منسجم و مشترک در خصوص معنی و مصادیق این واژه و مهمتر از آن، اهتمام ویژه دولت رئیس جمهور پزشکیان-همانگونه که خود نیز پس از انتخابات مطرح کرد-به مطالبات، دغدغهها و نگرانیهای اقشار گستردهای از مردم است که بنا بر هر منطق و دلیلی، عطای انتخابات و حضور در پای صندوقهای رای را به مشارکت در ساز و کار آن ترجیح دادهاند. به تعبیر دیگر، اساسا بایسته اساسی و مهم درباره تحقق وفاق در جامعه ایرانی، نه وفاق با نیروهای سیاسی و سهمخواهی رقیب تمامیتخواه و یکدستساز که اتفاقا؛ وفاق با مردمی است که اسباب حضور دولتمردان کنونی را در پاستور فراهم کردهاند.
با همه این اشارات و تفاسیر، باید به نظاره نشسته و دید که آیا «وفاق»، همانگونه که از معنای تحتالفظی آن در سپهر سیاسی ایران به ذهن متبادر میشود-سوای آنچه تا کنون رخ داده!-محقق خواهد شد و یا این واژه نیز به زمره واژگان مصطحلک، تهی از معنی و کارکرد از دست دادهای چون؛ فتنه، بصیرت، نفوذ و امثالهم خواهد پیوست.
*روزنامهنگار سیاسی
Source link