اندیشکده آمریکایی: تهاجم اوکراین به کورسک، سومین تحقیر جنگی بزرگ پوتین
دیدارنیوز: این مطلب را با ترجمه اختصاصی دیدار بخوانید با این توضیح که لزوما مطالب درج شده در این مقاله مورد تایید دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است.
منبع: شورای آتلانتیک
نویسنده: برایان ویتمور
مترجم: حمید رضا بابایی
اکنون در جهانی زندگی میکنیم که در آن شاهدیم، اوکراین به روسیه حمله کرده است. هم اکنون در جهانی به سر میبریم که اوکراین، تا این لحظه، بخشی از خاک روسیه را که تقریبا به اندازه شهر نیویورک است، در اشغال خود دارد.
ما هنوز از اهمیت نظامی تهاجم اوکراین به منطقه کورسک در روسیه اطلاعی نداریم. از جنگ جهانی دوم تاکنون، این نخستین باری است که بشخی از خاک روسیه به اشغال نظامیان خارجی درآمده است.
نگاهی به واکنش کرملین در این باره بیندازم: ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و سایر مقامات ارشد این کشور، با محکوم کردن این تهاجم، آن را کماهمیت و “حملهای تروریستی” و در عین حال “اقدام نظامی تحریکآمیز” خواندهاند. در این شرایط میتوان گفت تبعات سیاسی این مساله بسیار سنگین خواهد بود.
زیرا تهاجم به خاک روسیه و اشغال بخشهایی از منطقه کورسک، سومین تحقیر بزرگ نظامی است که رهبر کرملین از زمان آغاز تهاجم همهجانبه خود به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ متحمل شده است.
نخستین تحقیر: از فوریه تا سپتامبر ۲۰۲۲
نخستین مورد تحقیر، شکست کامل نیروهای روسی در نبرد کییف، در مراحل اولیه تهاجم پوتین به اوکراین، رقم خورد. عقبنشینیِ شرمآور نیروهای روسی از مناطق نزدیک به پایتخت اوکراین در مارچ ۲۰۲۲، با تحقیرهای سریع و بیشتر نظامی برای کرملین همراه بود. از جمله، غرق شدن موسکوا، گُل سرسبد ناوگان روسیه در دریای سیاه، به دست ارتش اوکراین در آوریل ۲۰۲۲.
سخت در اشتباهید اگر تصور کردهاید که بدتر از غرق شدنِ مهمترین ناو روسی، به دست کشوری که اصلا نیروی دریایی ندارد، حادثه دیگری برای روسیه رخ نخواهد داد. در سپتامبر و اکتبر ۲۰۲۲، اوکراین ضدحملاتی برقآسا را آغاز کرد تا مناطقی گسترده را در خارکیف و خرسون از اشغال روسیه خارج کند.
نتیجه این موارد تحقیر، با زبان مودبانه، تنزل جایگاه پوتین در عرصه جهانی بود. روسیه که تهاجم خود را به اوکراین در اوایل سال ۲۰۲۲ آغاز کرد، اکثر تحلیلگران معقتدند بودند که جنگ چند هفته دیگر پایان مییابد. اما در پایان سال ۲۰۲۲، ماشین جنگی روسیه دیگر شکست ناپذیر به نظر نمیرسید، برعکس، کاملا قابل شکست و پراشتباه بود؛ و پوتین هم دیگر شبیه یک استراتژیست ارشد مغرور به نظر نمیرسید، بلکه کوچک شده بود.
عملکرد نامناسب نیروهای مسلح روسیه در سال ۲۰۲۲، موقعیت پوتین را در محافل داخلی تضعیف و نخبگان روسی را به دو گروه تقسیم کرد. گروه نخست تندروهایی که به چیزی کمتر از فتح کامل کییف پایتخت اوکراین رضایت نمیدادند، و گروه دوم دزدسالارهایی که خواستار بازگشت به اوضاع پیش از جنگ بودند. نیروهای اوکراینی، مانع از پیروزی مطلق روسیه در جنگ شدند، و همزمان پوتین همچنان به انزوا و فقیر کردن کشور ادامه داد، لذا هیچ یک از این دو گروه، خرسند نبودند. این شرایط، زمینه را برای تحقیر بعدی پوتین فراهم کرد.
دومین تحقیر: ژوئن تا آگوست ۲۰۲۳
دومین تحقیر عمده نظامی پوتین، به دست اوکراین صورت نگرفت، بلکه در محافل داخلی خودِ وی رخ داد. شورش یووگنی پریگوِژین و ارتش تحت امر وی، شامل مزدوران وابسته به کرملین، یعنی گروه واگنر در ژوئن ۲۰۲۳. این مساله، شکافهای عمیق موجود میان نخبگان سیاسی روسیه و همچنین برخی ابعاد توخالی و نقاط ضعف عمده را در نیروهای مسلح روسیه، برملا کرد.
پریگوژین از دهه ۱۹۹۰ یار دیرینه پوتین محسوب میشد و شورش وی علیه کرملین، مخاطرات “سیاست خارجی مبتنی بر سرمایههای قرضی” پوتین را به تصویر کشید. در این سیاست، امور مهم نظامی و امنیتی در قالب برون سپاری، به بخش خصوصی واگذار میشود. این شبکههای حمایتی غیررسمی، که در آن پوتین حرف آخر را میزند، تنها زمانی عملکرد خوبی دارد که رهبر روسیه قوی باشد. پوتین که ضعیف باشد، حوادثی نظیر شورش گروه واگنر رخ میدهد؛ و این که پریگوژین مانند یک قهرمان و نه کمتر از آن، عملا کنترل شهر روستوف را در اختیار گرفت، و نیروهای ارتش واگنر را به سمت شمال تا وورونژ هدایت کرد، یعنی تا سه مایلی مسکو، هاله قدرت مطلق پوتین را نابود کرد.
البته پریگوژین بهای این شورش را پرداخت. وی در ۲۳ آگوست ۲۰۲۳، در حادثه سقوط هواپیما، همراه با نُه نفر دیگر کشته شد. دمیتری اوتیک، از بینانگذاران واگنر، نیز در میان کشته شدگان بود. این حادثه قطع یقین، تصادفی نبود. به گفته منابع اطلاعاتی غرب، سقوط هواپیمای حامل پریگوژین، تروری سازمان یافته بود که نیکولای پاتروشوف، دستیار دیرینه پوتین سازماندهی کرده بود.
دومین تحقیر پوتین، فقط به تعمیق اختلافات در نخبگان حاکم روسیه – که نتیجه تهاجم به اوکراین بود – منجر نشد. بلکه علاوه بر آن، نقاط ضعف اساسی نیروهای مسلح روسیه را در ادای وظیفه اصلی آنها، برملا ساخت: حفاظت از کشور؛ و این مساله نیز به نوبه خود، زمینهساز تحقیر بعدی پوتین شد.
تحقیر سوم: آگوست ۲۰۲۴
تهاجم نیروهای مسلح اوکراین به کورسک، که طراحی و اجرای آن کاملا محرمانه صورت گرفته بود، شوکی بزرگ بود که به صورت آنی، روایت جنگ اوکراین را تغییر داد. روزنامه نیویورک تایمز در یکی از سرخطهای خود، به جای خبر پُر سر و صدای مربوط به پیروزیهای تدریجی روسیه در دونباس، نوشت: “فریب و قمار: سربازان اوکراینی چگونه به روسیه هجوم بردند. ”
تسلیم گسترده نیروهای غیرآماده روسی که تعدادشان کمتر از نظامیان اوکراینی بود، تخلیه پرهرج و مرج غیرنظامیان، و پیش رویهای مدام نظامیان اوکراینی به داخل مناطق روسی، همگی نشان داد عملیات کورسک تنها ضعف نیروهای مسلح روسی را برملا نکرد، بلکه ضعف کشور روسیه را آشکار ساخت.
رژیم پوتین در بیش از دو دهه حکومت وی بر این کشور، با جامعه روسیه عهدی بسته بود که مبنای آن احیاء عظمت ازدست رفته و بازسازی امپراتوری روسیه بوده است. اما به نظر میرسد امروز در تحقق اساسیترین وظیفه دولت، بازمانده است: حمایت از تمامیت ارضی و شهروندان روسی از تهاجم خارجی؛ و این که شایع شده پوتین به یکی از محافظان سابق خود یعنی آلکسی دیومین (که برخی کانالهای تلگرامی روسیه از وی به عنوان وزیر دفاع در سایه یاد میکنند) ماموریت داده است به تهاجم فرامرزی اوکراین پایان دهد، نشان میدهد وحشت بر فضا حاکم شده است و این که آندری بلوسوف، وزیر دفاع جدید روسیه، احتمالا از عهده این کار برنمیآید.
عواقب نظامی تهاجم متهورانه اوکراین علیه روسیه، همچنان نامشخص است. شاید همان طور که دانیل فرید، دستیار سابق وزیر امور خارجه آمریکا در امور اروپایی گفته است، این تهاجم به نوعی، مانند ماجرای “عبور جورج واشنگتن از رودخانه دلاویر” باشد. میک ریان، سرلشکر بازنشسته ارتش استرالیا در مقالهای در وبسایت Substack خاطرنشان کرد، به دنبال این تهاجم، اوکراین چند گزینه دارد: میتواند برای حفظ مناطق به دست آورده، تلاش کند، میتواند در داخل خاک روسیه به مناطقی عقب نشینی کند که دفاع در آنجا ممکنتر است، یا این که پس از ایجاد آشفتگی در کرملین، به خاک اوکراین بازگردد. پوتین نیز با گزینه دشواری روبرو است، زیرا باید تصمیم بگیرد که آیا نیروهای روسی را از جبهه شرق اوکراین به منطقه کورسک منتقل کند تا بخشهای اشغال شده را آزاد کنند، یا خیر.
صرفنظر از این که این مساله از منظر نظامی چه تحولاتی درپی خواهد داشت، خسارت سیاسی وارد شده است، و این مساله در ماهیت سیاست روسیه، ریشه دارد. همان طور که گفتهام، در دوران پوتین، کشور روسیه، در اساس، به اتحادیه صنفی جنایات سازمان یافته تبدیل شده است. منطق درونی، فرایندها و ساختار انگیزشی و رفتار آن به شدت به خانواده مافیا شباهت دارد؛ و بیثباتترین لحظه برای یک اتحادیه صنفی جنایتکار، زمانی است که رئیس مافیا ضعیف به نظر میرسد.
Source link